اگر در آینه به چهرهی خود بنگریم، چه داستانی را برای ما بازگو میکند؟ این صورتِ تخت، این پیشانیِ بلند و این جمجمهای که گرانبهاترین دارایی ما، یعنی مغزمان، را در خود جای داده است، محصول چه سفری در اعماقِ زمان است؟ داستانِ گونهی ما، انسان، در استخوانهایمان حک شده است و اکنون، به لطف پژوهشی شگفت انگیز، فصل جدیدی از این روایتِ پر رمز و راز رونمایی شده است.
Skull diversity across great apes (orange) and gibbons (blue). Skulls are not to scale. Credit: Dr. Aida Gomez-Robles / UCL Anthropology
داستان از اینجا شروع شد که تیمی از پژوهشگران در کالج دانشگاهی لندن (UCL) تصمیم گرفتند به یکی از اساسیترین معماهای تکامل ما پاسخ دهند: سرعتِ دگرگونی ما در مقایسه با نزدیکترین خویشاوندانمان در درخت حیات چقدر بوده است؟ یافتههای آنها که در نشریهی معتبر Proceedings of the Royal Society B: Biological Sciences منتشر شده، چیزی کمتر از حیرتآور نیست: در میان تمام کَپیها (Apes)، این انسان بوده که با سرعتی باورنکردنی، مسیر تکاملی خود را پیموده است.
دکتر آیدا گومز-روبلس (Dr. Aida Gomez-Robles)، نویسندهی اصلی این مقاله از دپارتمان انسانشناسی UCL، این کشف را اینگونه توصیف میکند: از میان تمام گونههای کَپی، انسان سریعترین تکامل را داشته است. این موضوع احتمالاً نشان میدهد که سازگاریهای جمجمه، مرتبط با داشتن مغزی بزرگ و صورتی کوچک، چقدر برای انسانها حیاتی بوده که با چنین نرخ سریعی تکامل یافتهاند. این انطباقها میتوانند با مزایای شناختیِ داشتن یک مغز بزرگ مرتبط باشند، اما ممکن است عوامل اجتماعی نیز در تکامل ما تأثیرگذار بوده باشند.
برای حل این معما، تیم پژوهشگران به باستانشناسان دیجیتال بدل شدند. آنها به جای قلممو و کلنگ، از اسکنرهای سهبعدی و کامپیوترهای قدرتمند استفاده کردند تا مدلهای مجازی و دقیقی از جمجمهی گونههای مختلف نخستیسانان مدرن بسازند. آنها دو شاخهی اصلی از شجرهنامهی کَپیها را زیر ذرهبین قرار دادند: هومینیدها (Hominids: یا کَپیهای بزرگ)، خانوادهای که ما، گوریلها و شامپانزهها به آن تعلق داریم، و هیلوباتیدها (Hylobatids: یا کپیهای کوچک) مانند گیبونها.
سفر ما به حدود ۲۰ میلیون سال پیش بازمیگردد، زمانی که مسیر تکاملی این دو گروه از یکدیگر جدا شد. آنچه در ادامه رخ داد، قلب تپندهی این کشف است. در حالی که جمجمهی هیلوباتیدها در طول میلیونها سال به طرز شگفتآوری شبیه به هم باقی ماند - گویی به مجموعهای از پرترههای تقریباً یکسان نگاه میکنیم - جمجمههای خانوادهی هومینیدها دچار یک انفجار در تنوع شد. اما حتی در میان هومینیدها نیز، سرعت تکامل انسان از همهی گونههای دیگر پیشی گرفت.
اما چگونه میتوان تفاوت را به صورت علمی اندازهگیری کرد؟ رویکرد تیم، هم هوشمندانه و هم دقیق بود. آنها هر جمجمهی مجازی را به چهار بخش اصلی تقسیم کردند: صورت بالایی، صورت پایینی، جلوی سر و پشت سر. سپس با استفاده از کامپیوتر، تفاوتهای عددی هر بخش را بین گونههای مختلف مقایسه کردند. این دقیقترین تحلیل مقایسهای از ساختار سهبعدی جمجمه در میان این گونههای نزدیک به هم است که تاکنون انجام شده.
تصویری کلی را در ذهن بیاورید: اغلب کَپیهای بزرگ، صورتی برجسته و بزرگ با مغزهایی نسبتاً کوچک دارند. حال، انسان را تصور کنید: صورتی به شکل قابل توجهی تخت و سری بزرگ و گرد که ارزشمندترین دارایی ما را در خود جای داده است. جالب اینجاست که گیبونها نیز تا حدی در داشتن صورت تخت به ما شباهت دارند، اما مغزشان بسیار کوچکتر است.
تیم تحقیقاتی از تکامل آهسته و تنوع پایین هیلوباتیدها به عنوان یک گروه کنترل (Control Group: گروهی در یک آزمایش علمی که به عنوان معیار و نقطهی مرجع برای مقایسه با گروه مورد آزمایش استفاده میشود) استفاده کرد. آنها با مقایسهی گونهها دریافتند که انسان حدوداً دو برابر بیشتر از آنچه انتظار میرفت، تغییر کرده است؛ گویی نیرویی پنهان، این دگرگونیها را شتاب بخشیده بود.
البته، وسوسهانگیز است که به یک نتیجهگیری ساده بپریم: مغز بزرگتر به ما هوش بیشتری داد و به همین دلیل به سرعت تکامل یافتیم. اما علم، در نهایتِ صداقتش، به ندرت چنین پاسخهای سادهای ارائه میدهد. پژوهشگران هشدار میدهند که داستان ممکن است پیچیدهتر باشد.
دکتر گومز-روبلس میافزاید: پس از انسان، گوریلها دومین نرخ تکامل سریع جمجمه را دارند، اما مغز آنها در مقایسه با سایر کپیهای بزرگ نسبتاً کوچک است. در مورد آنها، به احتمال زیاد این تغییرات توسط انتخاب اجتماعی (Social Selection: فرآیندی که در آن، ویژگیهایی که موفقیت اجتماعی، مانند جایگاه در گروه را افزایش میدهند، در نسلهای بعد بیشتر میشوند) هدایت شده است.» برای مثال، تاج استخوانیِ بزرگتر بر بالای جمجمهی گوریلها، نشانهی جایگاه اجتماعی بالاتر است. این موضوع، پرسشی شگفت انگیز را پیش روی ما میگذارد: آیا ممکن است بخشی از تکامل سریع ما نیز، فراتر از نیاز به قدرت شناختیِ محض، توسط فشارهای اجتماعیِ منحصربهفردِ انسانی هدایت شده باشد
0 نظرات