در پانتئون بزرگان علم حیات وحش، نام جین گودال فقید به درستی میدرخشد؛ زنی که درک ما از شامپانزهها و خودمان را برای همیشه دگرگون کرد. اما در کنار او، داستان زنی دیگر وجود دارد که با همان شور و شجاعت، اما با سرنوشتی تراژیکتر، خود را وقف خویشاوندان دیگر ما کرد: دیان فاسی، ناجی گوریلهای کوهستان. فاسی، که شاید کمتر از همتای خود شناخته شده باشد، روایتی از عشق، فداکاری و نبردی بیامان است که در نهایت به قیمت جانش تمام شد.
از رؤیای آفریقا تا قلب تاریکی
دیان فاسی، یک کاردرمانگر از کالیفرنیا بود که همواره رؤیای سفر به آفریقا را در سر داشت. این رؤیا در سال ۱۹۶۳ محقق شد و او را به ملاقات با انسانشناس افسانهای، لوئیس لیکی، رساند. لیکی که به دنبال افرادی استثنایی برای مطالعهی نخستیسانان بزرگ در زیستگاه طبیعیشان میگشت، در فاسی همان اراده و اشتیاق بیپایانی را دید که پیشتر در جین گودال یافته بود. بدین ترتیب، فاسی به یکی از سه زن مشهور به «فرشتگان لیکی» تبدیل شد و مأموریت یافت تا به دنیای اسرارآمیز گوریلهای کوهستان در رواندا نفوذ کند.
در سال ۱۹۶۷، او مرکز تحقیقاتی کاریسوکه (Karisoke Research Center) را در میان کوههای آتشفشانی و مهآلود ویرونگا بنا نهاد. در انزوایی تقریباً کامل و شرایطی طاقتفرسا، فاسی با صبری بیمثال شروع به مشاهدهی گوریلها کرد. او با تقلید از رفتارها، صداها و حرکات بدن آنها، روشی انقلابی برای جلب اعتمادشان ابداع کرد. تلاشهای او به ثمر نشست و توانست به حلقهی درونی این غولهای آرام راه یابد. تحقیقات فاسی تصور رایج و کلیشهای از گوریلها به عنوان موجوداتی خشن (مانند کینگ کونگ) را در هم شکست و نشان داد که آنها موجوداتی باهوش، اجتماعی و دارای پیوندهای عاطفی عمیق هستند.
نقطهی عطف: از دانشمند تا جنگجو
زندگی فاسی و مسیر تحقیقاتش پس از یک اتفاق هولناک برای همیشه تغییر کرد. در سال ۱۹۷۸، شکارچیان غیرقانونی به یکی از محبوبترین گوریلهای او به نام دیجیت (Digit) حمله کرده و او را به طرز فجیعی کشتند. این فقدان، فاسی را از یک دانشمند ناظر به یک مبارز خشمگین و مصمم تبدیل کرد. او دریافت که تنها مشاهده و تحقیق برای نجات این گونه کافی نیست.
فاسی رویکردی را در پیش گرفت که آن را «حفاظت فعال» مینامید. او به طور مستقیم با شکارچیان درگیر میشد، گشتهای ضدشکار را سازماندهی میکرد، تلههایشان را در جنگل نابود میکرد و از هیچ تلاشی برای به دادگاه کشاندن آنها فروگذار نمیکرد. این رویکرد تهاجمی، هرچند برای حفاظت از گوریلها مؤثر بود، اما دشمنان قدرتمندی در میان شکارچیان و حتی برخی مقامات محلی برای او تراشید.
دو مسیر، یک میراث: فاسی و گودال
دیان فاسی و جین گودال، هر دو علم نخستیشناسی را متحول کردند، اما مسیرهایشان به طرز چشمگیری متفاوت بود. جین گودال پس از سالها تحقیق میدانی، به یک سفیر جهانی برای حفاظت از محیط زیست تبدیل شد. او با سخنرانیها، کتابها و بنیادهایش، الهامبخش میلیونها نفر در سراسر جهان شد و تا آخرین روزهای حیاتش در اکتبر ۲۰۲۵، نمادی از امید و آگاهیبخشی بود.
در مقابل، فاسی در میدان نبرد باقی ماند. دنیای او جنگلی بود که هر روز برای بقا در آن میجنگید. در حالی که گودال با دیپلماسی و آموزش پیام خود را به جهان میرساند، فاسی با تقابل مستقیم از قلمرو گوریلها دفاع میکرد. این تفاوت در سرنوشت آنها نیز بازتاب یافت: گودال زندگی طولانی و پرثمر خود را به پایان رساند، اما فاسی در دسامبر ۱۹۸۵ در کابین خود در کاریسوکه به طرز وحشیانهای به قتل رسید. پروندهی قتل او هرگز به طور کامل حل نشد، اما بسیاری معتقدند که او قربانی مبارزهی بیامانش با شکارچیان غیرقانونی شد.
دیان فاسی جان خود را فدا کرد، اما میراث او در بقای گوریلهای کوهستان زنده است. به لطف فداکاری او و ادامهی فعالیتهای مرکز کاریسوکه، جمعیتی که در آستانهی انقراض کامل قرار داشت، نجات یافت و امروز وضعیت بهتری دارد. داستان او یادآور این است که حفاظت از طبیعت گاهی بهایی سنگین دارد و شجاعت یک فرد میتواند سرنوشت یک گونه را تغییر دهد.
0 نظرات